پاکی ظاهری که همگان دارند.

امام حسین(ع) شب عاشورا با اندکی آب که فرزندش علی اکبر در آن بحران کمبود آب و تشنگی سخت ، فراهم ساخته بود غسل 

نمود و این از ویژگی های آن حضرت بود که همه ی طهارت ها را به هم پیوند داد و به انجام رساند.

پس از غسل نمودن،به طهارتی خاص پرداخت و با خون قلبش وضو ساخت و رخسار پر فروغش را به خون شست و سرخ فام نمود.

پس آنگاه به غسل ترتیبی پرداخت و بت خون پیکر خویش،سرش را شست و پس آنگاه تنش را به خون آغشته ساخت.

و پس از غسل ترتیبی،دیگر بار غسل ارتماسی به یک باره همه ی پیکرش ، را به خون آغشته نمود.

 

پاکی باطن

حسین(ع) در روز خونین عاشورا،به گونه ای خاص وضو ساخت.

بدین صورت که کف دستش را لبریز از خون خویش نمود و رخسارش را با آن خون ، شست و آغشته به

خون ساخت.

پس آنگاه با خاک پاکیزه و مبارک کربلا تیمم نمود و دست به رخسارش کشید و آن هنگام که برای جان

فروشی به در گاه پروردگار آمادگی یافت پیشانی به خاک نهاد و به سجده پرداخت.

 

نماز

در فرازی از زیارت جامعه درباره ی پیشوایان پاک آمده است:(و اقمتم الصلاة...؛ و شما نماز گذاردید)

و همچنین در زیارت امام حسین(ع)که ویژه ی آن حضرت است آمده است:(و اقمت الصلاة...؛ و تو نماز گذاردی)

حسین(ع) در روز عاشورا نمازی گذارد که تنها ویژه ی اوست.

او در آن روز حماسه ساز ،چهار گونه نماز گذارد.




دسته بندی : امام حسین ,  زندگی نامه امام حسین ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :

سلام بر خون خدا.
سلام بر رحمه الله الواسعه.
سلام بر نور چشم رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ـ.
سلام بر فرزند شهید امیر المومنین ـ‌علیه‌السلام‌ـ و بی بی فاطمه زهرا ‌ـسلام‌الله‌علیها‌ـ.
سلام بر شافع روز جزا.
سلام بر آنکه ملائک در عزایش می گریند.
سلام بر کسى که بیعتش را شکستند.
سلام بر آقایى که حامى دیگران بود و خود بی یاور ماند.
سلام بر محاسن خضاب شده‏‌اش.
سلام بر چهره به خاک و خون آلوده‏‌اش.
سلام بر دندان کوبیده‏ مولا با چوب خیزران و چوب دستى عبیداله ملعون.
سلام بر سر مقدسی که بر فراز نیزه عدوان زده شد.
سلام بر تشنگى کشیده در کنار نهر آب
سلام بر حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ و فرزندان فرزانه و اصحاب عزیزش
و سلام بر دشت تفتیده عشق!
سلام بر میدان عشق بازى یاران عاشق دلباخته کوى معشوق
سلام بر تو اى کربلا
سلام بر تو اى دشت پر بلا
سلام مرا با گلوى بغض فرو خورده‏‌ات و چشمان مواج از دریاچه اشک دلتنگى‏‌ات و با جگر سوخته‏‌ات و قلب پاره‏ پاره‏‌ا‌ت پاسخ گو.
کربــلا! مى‏خواهم که با تو سخن بگویم!
مى‏خواهم بقچه حرف‌هاى بردوش مانده‏‌ام را براى تو پهن کنم نمى‏‌دانم، نمى‏‌دانم تاب شنیدن حرف‌هایم را دارى یا نه؟ با تو سخن می‌گویم تویی که آن محزون‌ترین روز را در خود دیدی! تویی که از غم مولایت از ازل تا به ابد عزاداری!
کربلا از غروب عاشورا بگو...
براستی آن روز چه کشیدی؟ شنیده‌ام که غروب روز عاشورا براى تو سخت التهاب آور بود؟
یقین دارم که اگر در اسارت خاک نبودی هر آن لباس رزم بر تن می کردی و غران و آتشفشان بار، بر آن ملعونان و نفرین شدگان ابدی، حمله می بردی!
کربلا! بگو که آن سه روز و دو شبى که پیکرهاى شقایق رنگ قافله عشق بر پیشانى پینه بسته‏‌ات میهمان بودند با آنان چه ها گفتى؟
کربلا برایم از اصحاب بگو! آنان که با وفاترین اصحاب تاریخ بودند. از چهره‌های برافروخته و هیجان‌زده شان برای تکه تکه شدن در راه حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ بگو...
کربلا از علی اکبرـ‌علیه‌السلام‌ـ بگو که شبیه‌ترین بنی هاشم به رسول الله ـ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ـ بود آنقدر که آن ملعونان لحظه‌ا‌ی پنداشتند مبادا رسول خدا ـ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ـ به میدان آمده! از داغ شهادت فرزند بگو چگونه قلب سید الشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ را جریحه دار کرد! از آن لحظه‌ای بگو که آقا از روی اسب میدان را تماشا می‌کرد پی در پی با هر ضربه علی می گفت ماشاءالله! لا حول و لا قوه الا بالله! و به یکباره ذکر لبش شد:
"انا لله و انا الیه راجعون"!

برای خواندن دلنوشته به ادامه مطلب بروید....




دسته بندی : امام حسین ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد